محمد نيكانمحمد نيكان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

نیکان تک ستاره شبهای من

مهموني دوستانه

سلام گل گلي مامان.سميه جون از دوستاي دبيرستانم از تهرا آمده بود با بچه ها قرار گذاشتيم همو ببينيم.اول قرارمون بابا حاجي بود اما به پيشنهاد سميه جون كه گفت بريم خانه كودك تا بچه هام بازي كنن رفيتيم اونجا. همون جا كه من تولدتو گرفتم.واي كه برعكس چه شلوغ بود .يه مهد كودكم آورده بون نشستيم اينقدر خنديديم كه نگو كلي خوش گذشت بهمون.منم كيك پختم بردم دور هم خورديم .كيك رنگين كموني اينقدر سرگرم هم شديم و كر كر خنده كه يادم رفت ازت عكس بگيرم   ...
8 بهمن 1393

تولد پرهام جونم مبارك

27 دي تولد پرهام جونو داشتيم خانواده ما و علي آقا خونشون دعوت بوديم و دور هم يه تولد خوشكل واسه پسرمون گرتيم .ايشالاه سالهاي سال زنده و سلامت باشي گل پسرم اينم كيك مامان پزش كه خيلي خوشكل و خوشمزه بود اينم نيكان ما كه هد و كلاه و نقاب همه رو رو هم پوشيده با بدبختي اونا رو در آورد اما هد همچنان سرشه اينم بادكنكاي انگري برد وواي چه بامزه شده بودن هنراي ماماني پرهام جون اينم فشفشه بارون كه پرهام از ترس در رفت بغل پدر جونش اينم كادووي ناقابل نيكاني .چون اسكوترنيكانو خيلي دوست داشت ما هم تصميم گرفتيم واسش بخذيم البته برچسباي روش هنوز چسبونده نشده مبارك و مبارك ومبارككككككككككككككككككككككككككك ...
4 بهمن 1393

مهد جديد و جشن يلدا

سلام فسقلكم.از اول سال ميخواستم مهد تو عوض كنم اما همش نگران اين بودم كه شايد از نظر روحي بهت لطمه بخوره و تا بخواي به محيط جديد عادت كني يه كم واست سخت باشه و گفتم بي خيال بزار امسالم همون مهد باشي مديريت جديد هم به من قول داد اوضاع مهد و سر و سامان بده كه با اين كه 3 ماه از سال گذشته بود باز اونجو كه دل من ميخواست نشده بود خلاصه دل و زدم به دريا و تو هفته گدشته كه تقريبا يه روز در ميون تعطيل بود بردمت مهد غنچه ببينم از اونجا خوشت ميياد يا نه اصلا فكر نميكردم اينقدر راحت جاي جديد و بپذيري .روز اول يه كم زودتر آمدم دنبالت كه گفتي مامان چرا اينقدر زود اومدي فردا دير تر بيا خلاصه عاشق مهدت شدي منم خيلي از اين بابت خوشحالم .ايشالاه موفق باشي پس...
8 دی 1393

تولد آريا

تولد آريا جونم مبارك و مبارك .ايشالاه هميشه زنده و سلامت باشي گلكم اول عكس كادمون كه كلي چرخيديم ميخواستم يه چيز خوب و خاص باشه آخرشم اينو خريدم ايشالاه خوشش اومده باشه اينم جلد كادووت آخه عاشق مرد عنكبوتي هستي تم تولدتم همين بود اما من هر چي چرخيدم كادوو يه مرد عنكبوتي نديدم اما چون عاشق هر چي سياه سفيد باشه هم هستي كه كاوو سياه و سفير خريدم .برچسب مرد عنكبوتي هم بهش زدم جيگرتو بخوره عمه.نمي دونم كيكتو چرا اينقدر وحشتناك درست كرده بود يارو     ...
7 دی 1393

شب یلدا

سلام گل گلی مامان,این رلت هندوونه رو به مناسبت یلدا واست پختم که خیلی خوشت اومد و حسابی خورد اينم برش زدش ...
3 دی 1393

هديه هاي تولد

از همه با كيووها عكس گرفته شد اما من از باز شده كاووها تو خونه عكس گرفتم ميزام تا بهتر ديده شه مامان جون و باباجون مثل هر سال تو دفتر چه ات پول ريخته بودن كه دستشون درد نكنه حالا ازش عكس ميگيرم ميزارم اين هديه مهرداد جون كه دست خانم دايي و دايي درد نكنه خيلي هم گرونه و تو زحمت افتادن خيلي دوس داري هديه تو هديه آريا جونم يه ارگ حرفه اي .دست دايي جون درد نكنه. اينم گرونه واقعا منو خجالت دادن .خيلي ارگ تو دوست داري اينم هديه پرهام جيگري كه دست خاله جون درد نكنه تو زحمت افتادن واقعا يه كارت هديه از طرف مادر جون بيجاري و لباس سبزه رو هم عمو ميلاد واست گرفته بود ديستشون درد نكنه واقعا .لباس زرد رو هم نگين زهرا و ...
28 آذر 1393

عكسهاي بچه ها

عكسا خيلي زياده تصميم گرفتم تو چند تا پست بزارم .بچه ها كلي بلزي كدن و واقعا خوش گدشت بهشون هر گوشه اي رو نگاه ميكردي چند تا رو ميديدي كه خيلي خوشكل در حال بازي با هم بودنواينم بگم محمد امين و آرتين هم از دوستاي صميمي هم تو مهد كودك هستن كه دعوتشون كردن و لطف كرده بودن و آمده بودن و خيلي نيكان و منو خوشحال كردن جلوييه محمد امين دوست صميميت تو مهد كودكه مامان جون اينم آرتين جان كه به جمعتون پيوست اينم پرهام ورووجك كه نميزاشت اصلا ازش عكس بگيريم     يزدان جان و آرتين جان     ...
28 آذر 1393

تولد 5 سالگي نيكان با تم بن 10

سلام گلابي مامان.امسال بهت قول يه تولد بلند و داده بودم 24 روز تولدت بود .چ.ن شرايطمون خيلي مناسب نبود و همش درگير كاراي خونه هستيم بابا هم در گير كارا كاري خودش تقريبا از گرفتن تولد منصرف شده بودم كه يهو عزمم و جمع كردم گفتم امسال به هر قيمتي شده بايد تولدتو بلند بگيرم .آخه ماماني گرفتاريياي ما كه تمومي نداره .تصميم گرفتم تولدتو خانه كودك بگيرم چون نزديك 48 ام هم ميشد بزن و بزقص كه نميشد كرد گفتم اونجا بچه ها چند ساعتي رو خوش باشن .تازه 24 كه تولدت بود تصميم قطعي شد براهمين 2 روز بعدش مراسم برگزار شد يعني 4 شنبه .بچه هام كه 5 شنبه ها تعطيلن و با خيال راحت بياين.با اين كه به من خيلي فشار آمد و همش در حال بدو بدو بودم اما خدا رو شگر همه چي عا...
28 آذر 1393

يه خاطره خوش

سلام گل گلكم.مامان قربونت بشه كه ديروز همش ميگفتي مامانه خوشكلم دوست دارم .باز من از خوشحالي جيغ ميزدم وباز ميومدي ميگفتي ماماني تو جيگر مني باز من ذوق ميكردم.خب حالا بگذريم  ديشب جونم برات بگه كه دوستاي دبيرستانمو كه از طريق وايبر با هم در لرتباط بوديم قرار شد بيان مزون همو ببينيم واي نميدوني چقدر خوش گذشت كلي خنديديم ماشالاه بچه ها انگار همون دختراي جوون دبيرستانين خيلي به هممون خوش گدشت كلي شارژ شديم مغازه كه رو هوا بود از خنده هاي ما .منم كيك زبرا و ژله آماده كردم واسه مهمونام كه خيلي خوششون آمده بود.دوستام 2 تاشونم دختر دارن كه واسشون تل سر آماده كرده بودم خيلي خوششون آمد و بهشون كادو دادم .يكي از شباي يه ياد ماندني عمرم بود. ...
20 آذر 1393