جشن پايان سال
بله بالاخره سال تحصيليم مثل برق و باد گذشت و تو هم بزرك شدي .اول اينو بگم كه چند روزه حسابي مريض شدي طوري كه 2 شب پيش از شكم درد تا صبح جيغ ميزدي .صبحشم بردمت دكتر اطفال البته ناگفته نماند مه 2 شب قبلش با بايي رفته بودي دكتر اما خيلي حالت بدتر شد .خلاصه گلوت بدجور چركي بود و گفت غدد لنفاوي شكمت به همين خاطر متورمه و احساس دلپيچه و درد داري .داروهاتو عوض كرد و آمپول نوشت واست .وتسه اولين بار بود كه آمپول ميخوردي واي كه جيغي زدي.دلم برات كباب شد عزيزكم.اما عصرش حسابي حالت بهتر شد .2روزم نبردمت مهد با اينكه تمرين واسه جشنتون داشتين اما گفتم خوب بشي كاملا تا واسه جشن آادگي داشته باشي.امروز بردمت تا به تمرينتم برسي چ.ن خدا روشكر حالتم خوب شده بود.اين كارت دعوت جشنت .ايشالاه بعد از جشن عكساتو ميزارم .
اين جلدش كه اين متن به صورت كوچيكتر توش گداشته بودن تا يادگاري نگه داريم
اينم ژله روز مهلم كه با كادو واسه مربيا و خانم مديرتون برديم .عكسش جا مونده بود