روز جهاني كودك و مسابقه كودكان آهنين
گل گل مامان سلام .برات مسابقه كودكان آهنين ثبت نام كردم و با يه هفته تاخير همزمان با روز جهاني كودك برگزار شد.ساعت 8 بايد سالن ورزشي ميبوديم. ما هم از 7 بيدار شديم و حاضر شديم رفتيم .از اونجايي كه هميشه اين ج.ر مراسما بي برنامه و بدون نظم برگزار ميشه كلي معطل شديم .و بچه ها همه خسته شده بودن .منم با توجه به اوضاع ني ني گولو خيلي خسته شده بودم و دوست داشتم زودتر تموم شه بريم خلاصه نوبت شما شد و خيل خوب ايتم نقشه و لاستيك رو رفتي.و قرار بود هر كي اين آيتم ها رو انجام ميده بره و باز عصر ساغت 3 بياد براي آيتمهاي د.مي كه اونا خيلي جداب تر بود .ما هم ساعتاي 5و11 اومديم خونه خستههههه .منم شروع كذئم به پخت ناهار تا زود غداتو بخوري كه 3 معده ات پر نباشه برا مسابقه خلاصه يك و نيم ناهار و زديم بر بدن و همه خسته . كفته بوديم گفتيم تا 3 بخوابيم .همه خوابيديم از جمله شما كه هيچ وقت ظهرا نميخوابيدي.ساعت 3 بابا ميخواست بيدارت كنه .منم كه اينقدر بي حال بودم رمق بلند شدن نداشتم .گفتم بيخيال نميخواد بره خلاصه بيدارت نكرديم و تنبلي كرديم بريم گفتيم حتما يادت نيست .تا 7 خواب بوديم همه .بعد آخر شب تو يهو گفتي كي 3 ميشه منم كه كلا تو باغ نبودم گفتم كدوم 3 .3 شب يا 3 ظهر بعد تو گفتي همون 3 كه بايد برم ماشينو هل بدم من و بابايي چشم در چشم هم دوخته و نميدونستيم چي باي بگيم . الكي گفتيم زنگ زدن گفتن ديگه نميخواد بچه ها بيان و مسابقه همونقدر بيشتر نبوده و گفتن نيكان قهرمان شئه فدا بياين كادوتونو بگيرين .حالا بايد يه كادو بگيريم بديم شما
اينم آيتماي عصر بود كه هل دادن ماشين بود و حمل كنده و چمدون كه اين آيتماش خيلي باحال تر بود اما حيف كه با بنامه ريزاي ماشالاههه دقيق مسولان اينقدر بچه ها خسته شده بودن كه عصر فكر كنم نصف شركت كننده ها نرفته بوده باشن.
در هر صورت تو هميشه پسر قهرمان مني و من بهت افتخار ميكنم عزيزترينم.