حالا یه کم از وروجک بازییام بگم
نه عزیزم همینطوری توضیحش رو نمیدم برو ادامه مطلب رو ببین لطفاااااااااااااااااااااا.............
ممنون دوست خوبم که آمدی اینجا من وروجک کم کم که راه افتادم همش میومدم تو آشپزخونه یا دستامو میزدم به شیشه گاز مامانی و کثیفش میکردم یا در ماشین ظرفشویی رو باز میکردم و رو درش مینشستم بعضی وقتام مامانی کلافه می شدو یه پشتی می گذاشت جلو در که من نتونم برم تو (البته اینم بگم که مامانا هر کاری میکنن به خاطر حفاظت از بچشونه آشپزخونه جای خطرناکی ی و جای کوچولوهایی مثل ما نیست)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی