شب جمعه
سلام شب جمعه با یکی از یوستای بابایی قرا شد بریم بیرون که ماجراها پیش آمد قبلش که هم خیلی شب ما رو خاطره انگیز کرد دوستان برین وبلاگ عرفان اونجا مامانش کامل توضیح داده و من تنبل دوباره کاری نمی کنمخلاصه اونشب خیلی خوش گذشت و دور هم خوش بودیم رفتیم رستوران سنتی بابا حاجی هونجایی که جشن اول سال نیکانو گرفته بودن اگه یادتون باشه .فضای داخلش خیلی قشنگ بود و با لباس محلی عکس انداختیم و کلی خندیدیم .الانم میرم عکسایی که خاله سمیه گرفته از بچه ها رو از وبلاگش کش میرمهیچی نگین الان برمیگردم
دیدن زود برگشتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی