یکی از عادتای قدیمی و بامزه نیکان
نیکان ما یه عادت قدیمی داره که همیشه میخواستم بنویسم تا بزرگ بشه بدونه ولی همیشه یادم میرفت تا الان دست به کار نوشتنش شدم.
سرویس تشک نیکان که تو پستای اول وبلاگش هست بالشتش گوش داشت نیکانی نینی ما یه کم که از آب و گل درآمد همیشه موقع خواب شاید یه یه ساعتی گوش اون بیچاه رو میخورد تا می خوابید (بعد خوردن شیرش)یا موقع هایی که بیدار بود روی تشکش بود این کارو میکرد تا کم کم بزرگتر شدی و عروسک شناس شدی یه عروسکی از قدیمای ما خونه مامان جون بود اسمش گذاشته بودیم ململ و اونو همیشه موقع خواب تو بغلت می گرفتی و گوششو میخوردی تا خوابت میبرد.اگه پیداش کنم عکس ململو میزارم
حالا هم که خرس خدا شدی یه بالشت داری که البته مامان جون به من داد چون من خیلی سرم روش راحت بود ولی شما صاحب شدی پوش روییشو درآوردی (1سالی میشه شایدم بیشتر)همیشه انگشتتو تو گوشه بالشت میکنی میگی سوراخ بالشتم و میخوابی با یه دست شیشه میخوری اون انگشت دیگتم تو سوراخ بالشتت میخوابی اصلا هم نمیزاری بلشتو پوش کنم .با بدبختی هم منه بیچاره میشورمش.هر جا هم بریم که بخوایم بخوابیم یا مسافرت اول بالشتتو برمی دارم چون بدون اون نمی خوابی.کم کم دارم رو مخت کار میکنم با هم بریم و یه پارچه به صلیقه خودت انتخاب کنیم تا کاورش کنم چون دیکه جلدش خیلی آبرو ریزی شده .دیشب که گفتی مرد عنکوتی می خوای ولی بن تن بهتره .فکر کنم آماده هاش باشه